خبرگزاری«حوزه» الهى، از پاى تا فرقم، در نور تو غرقم. «يا نورَ السموات والأرض، أنعمتَ فَزِدْ!»
الهى، واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و كتابم حجابم!
الهى، چون تو حاضرى چه جويم، و چون تو ناظرى چه گويم.
الهى، بسيار كسانى دعوى بندگى كرده اند و دم از ترك دنيا زده اند، تا دنيا بديشان روى آورد، جز وى همه را پشت پا زده اند. اين بنده در معرض امتحان در نيامده شرمسار است، به حقِّ خودت «ثَبِّت قلبي على دينك!»
الهى، ناتوانم و در راهم و گردنه هاى سخت در پيش است و رهزنهاى بسيار در كمين و بارگران بر دوش.
يا هادى،((اهْدِنَا الصِّراطَ المُستَقِيمَ))
الهى، از روى آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام، از انس و جان شرمنده ام، حتى از روى شيطان شرمندها م، كه همه در كار خود استوارند و اين سست عهد، ناپايدار.
الهى، در راهم، اگر درباره ام گويى «وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» ، چه كنم؟
الهى، آزمودم تا شكم داير است، دل باير است. «يا مَن يُحيي الأرض الميتة» دلِ دايرم ده!
الهى، همه گويند خدا كو، حسن گويد جز خدا كو.
الهى، همه از تو دوا خواهند، و حسن از تو درد.
الهى، آن خواهم كه هيچ نخواهم.
الهى، اگر چه درويشم، ولى داراتر از من كيست، كه تو دارايىِ منى.
الهى، ذوق مناجات كجا و شوق كرامات كجا.
منبع: حسن زاده آملى، حسن، الهي نامه، 1جلد، بوستان كتاب(مركز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: بيست ونهم، 1386 ه.ش.